header

در چرخه فرآیند محور یاوران هنری انقلاب اسلامی «چفیه» تلاش می کنیم دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.

امروز: ۲۶-۰۶-۱۴۰۳

شهید هنرمند مصطفی اقبالیان

شهید هنرمند مصطفی اقبالیان

زمان شهادت: 1365/10/5

برکه ای خشکم ولی ای بحر احسان و کرم                   با عنایت چشمه ی صاف و زلالم میکنی
این را برای رابطه عاشقانه مصطفی و امام رضا (علیه السلام) نوشتم .
ده روز از بهار ۴۷ گذشته بود که در آران و بیدگل به دنیا آمد.
توسلات مادرش او را از مرگی حتمی نجات داد.
هنوز به دهمین بهار زندگی اش نرسیده بود که تظاهرات علیه رژیم سلطنت بالا گرفت و یک پای ثابتش فرزند سیف الله اقبالیان شد.
مصطفی که هنرمند تئاتر بود به کتاب هم علاقه فراوانی داشت و کتابخانه محله شهدا را با کمک دوستانش راه اندازی کرد و بعد از آن هم کم کم شد بازیگر صحنه تئاتر!
۱۸ ساله  بود که راهی جبهه شد چرا که اعتقاد داشت هنر هر چه می خواهد باشد ولی نمی تواند به غایت حرکت برسد. بلکه این هنر باید در خدمت مبارزات در بیاید، آن هم مبارزه با فرعونیان!

مصطفی این را رسالت خود می دانست. او به امامش تأسی کرد چرا که ایمان داشت، هنرمند همسفر عرفانیت و بدر المنابر لیله القدر تاریخ است.
مادرش می گفت: در سفر آخر شیرینی که برایش گذاشته بودم، برداشت و در دهان خواهر نوزادش گذاشت و گفت شاید دیگر نتوانم .
وی در کربلای ۴ جاودانه شد و خاک ام الرصاص را معطر کرد .
پیکرش سالیان سال آنجا ماند و بعد از آمدن بصورت گمنام، به مشهد رسید!
آنجاکه هویتش شناسایی شد.
آری فلسفه نجات سالهای ابتدایی زندگی اش، آن هم در مشهد بی ربط با شناسایی پیکرش در مشهد نبود.

منظومه ی معرفتی مصطفی را می توان در وصیت نامه اش یافت، آنجا که خواهرانش در جامعه را به پیروی از حضرت زهرا سلام الله علیها فرا می خواند و می نویسد: از دهها سال قبل، دشمنان طرح های زیادی برای به فساد کشاندن شما در سر داشته اند و شقاوت جامعه به شقاوت شما بستگی دارد، من به دامان پر مهر شما که این رزمندگان دلاور را پرورش دادید درود می فرستم.

پیکرش بعد از انتقال به زادگاهش در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال ابن علی علیه السلام آرام گرفت.
روحش شاد.