header

در چرخه فرآیند محور یاوران هنری انقلاب اسلامی «چفیه» تلاش می کنیم دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.

امروز: ۱۷-۰۶-۱۴۰۳

شهید هنرمند حسینعلی آقاسی

زمان شهادت: 1366/12/25

تو چه میدانی حکایت باران و دختر شهید را؟
از قدیم گفته اند دختر، بابایی است .
حالا که بابا نیست! دلش مثل آسمان گرفته ،قلبش تحت فشار است و چشمش داغِ داغ !
وقتی اشک از چشمانش جاری میشود میتواند با قطره های باران در هم آمیزد و طرح عشق بزند.
آری دختر بابایی است!
این را آنهایی که دختر دارند بهتر می فهمند!
حسین آقاسی هم سه دختر دارد. هر سه ی آنها طعم دختر شهید بودن را چشیده اند و می دانند داغش از داغ نداشتن پدر سخت تر است. آری! بعضی نگاه ها سنگین است .
حسین آقاسی ۲۳ مرداد ۳۸ در شهرضا به دنیا آمد. پدرش حاج غلامحسین کشاورز بود و زحمتکش . حسینعلی تا دیپلم درس خواند و چون یک سر و گردن از هم دوره ای های خود بالاتر بود، شد سرگروه در جریان مبارزات، و مردم و جوانان را سازماندهی می کرد .
برادرش عباسعلی فرمانده گردان بود که شهید شد و حالا قرار بود او هم به برادر شهیدش برسد. حس و حال عجیبی داشت!
دوستانش می گویند: یاد خدا ،دعا، مناجات و وتر و شفعش داشت!

همه را به خوبی به یاد دارند، عاشق امام بود و خط زیبا و صدای خوشش کار ساز وقت دلتنگی در جبهه ها!

حالا دیگر پاسدار بود. چند عملیات آخر فرمانده گردان بود. کربلای ۴ و ۵ و خیبر و والفجر ۱۰ ای ها به خوبی می شناسندش، رشادت هایش را و بزرگ منشی هایش را!
وصیتنامه اش هم سراسر نور و معرفت بود .
آنجا که ابتدا با سلام به ارباب بی کفن شروع می کند و خمینی کبیر را مصداق شجاعت در دنیای امروز می داند.
او هجرت را امری لازم و ضروری و از دستورات امام امت می دانست و اسباب عاقبت بخیری. همگان را به معرفت و غیرت فرا می خواند و میگفت: اگر فریب تبلیغات مسموم دشمن را بخورید هم اسلامتان ، هم ناموستان از دست رفته است.
آخر سر هم از پدر و مادر و همسرش حلالیت می طلبد و میخواهد فرزندانش قرآنی تربیت شوند.

حسینعلی ۶۶/١٢/٢۵ در شاخ شمیران به شهادت رسید و پیکرش پس از آن که تشییع شد در گلزار شهدای شهرضا در کنار برادرش آرام گرفت.
روحش شاد .

دسته ها: