header

در چرخه فرآیند محور یاوران هنری انقلاب اسلامی «چفیه» تلاش می کنیم دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.

امروز: ۱۸-۰۶-۱۴۰۳

شهید هنرمند جواد علی اکبری

زمان شهادت: 1387/06/21

زندگینامه:

شهید جواد علی اکبری در سن ۲۳ سالگی در تاریخ ۱۳۸۷/۰۶/۰۶ درپادگان قدس علویجه مجروح و در تاریخ ۱۳۸۷/۰۶/۲۱  به درجه رفیع شهادت نائل می گردد.

شهید علی اکبری جمعی رسمی سپاه پاسداران اصفهان که در پادگان علویجه در رشته آموزش سلاح اشتغال داشته اند.

پدربزگ شهید، در سن ۶۳ سالگی در جبهه اسیر شد و پس از هفت سال اسارت همراه با دیگر آزادگان سر افراز به وطن باز می گردد و به مدت هفت سال نیز در رنج ناشی از شکنجه های دوران اسارت به سر می برد، تا اینکه ندای حق را لبیک گفته و به رحمت حق پر می کشد.

همچنین در دوران دفاع مقدس دایی شهید بنام حسین اکبری فرزند آزاده شهید علی اکبری در سن ۱۷ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

شهید جواد علی اکبری در خانواده ای اهل مذهبی و ولایی متولد و رشد نمود.

مادر بزرگوارشان بانو اکبری اهل جلسات قرآن و وعظ و خطابه ، مداح اهل بیت و مفسر قرآن میباشند.

پدر بزرگوار شهید، آقای علی اکبری هم مشغول به شغل شریف کارگری بوده و با نان حلال فرزند خود را تربیت و در راه دین و دفاع از وطن فدا کرده است.


خصوصیات شخصیتی شهید جواد علی اکبری:

شهید دارای شخصیتی استوار بوده و در تصمیم گیری ها عظمی راسخ داشته است.

تحصیل: دانش آموزی سخت کوش…

رفتار و گفتار: عاقل در رفتار و گفتار و منظم، مؤدب در احترام به خانواده…

دیانت: اهل ذکر و شب زنده داری و روزه و تحجد و اخلاص در دین وعاشق شهادت…

مسئولیت :احساس مسئولیت سترگ در حفظ وی نگهداری خوش و فداکاری در راه دین و ولایت که بارها گفته اگر جان بدهیم بهتر از شرمندگی در پیشگاه شهداست. در محل کار فردی کوشا در انجام وظایف ذاتی و وظایف محوله ی دیگر و حتی انجام کارهای متفرقه دیگر که به عهده اش نبود…

هنر: او نقاشی هایی با مضمون ائمه و دین از کودکی داشته واکنون هم بسیاری از نقاشی هایش بر جای مانده…

شاعر: اشعار فروانی در وصف اهل بیت سروده و خود مداح اهل بیت و قاری قرآن بوده است…


علت ونحوه شهادت:

ساعت ۷صبح روز ۱۳۸۷/۰۶/۰۶ در پادگان علویجه، شهید جواد علی اکبری مطلع می شود، تعدادی خمپاره ی منور قبل عملیات رزم شبانه آموزشی عمل نکرده اند که باید جمع آوری وخنثی شوند . به تنهایی به موقعیت آموزشی می رود و خمپاره های عمل نکرده را جمع آوری  می کند. در همین حال یکی از همکارانش به نزد ایشان می آید . از آنجا که شهید فردی مسئول و  کوشا بوده است شروع به خنثی کردن خمپاره ها می کند. یکی از خمپاره در دستانش عمل میکند و یکی از دو بالشتک خمپاره به پیشانی ایشان اصابت کرده که بلافاصله با آمبولانس ایشان را به بیمارستان منتقل می کنند و پس از ۱۵ روز بستری در بیمارستان، به علت شدت جراحات وارده به فیض شهادت نائل آمد.