header

در چرخه فرآیند محور یاوران هنری انقلاب اسلامی «چفیه» تلاش می کنیم دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.

شهید هنرمند اسدالله شیخی

شهید هنرمند اسدالله شیخی
زمان شهادت: 1361/01/04

رقابیه و فتح المبین یاد دارند رشادت هایش را!

پدرش حاج تقی یاد دارد مرام و مردانگی پسرش را!
خودش نام اسدالله را برای او انتخاب کرده بود آن هم سال ۱۳۳۰!
خانواده اش کشاورز بودند و اهل مبارکه، مشقت و سختی امرار معاش که آن روزها گریبان اکثر مردم ایران را گرفته بود، منجر شد او بیشتر از شش کلاس نتواند درس بخواند. مدتی را بنایی کرد و بعد هم در کارخانه سیمان مشغول کار شد .
همزمان با کار، شعر هم می گفت، قبل از انقلاب یکی از افرادی بود که همواره در سرکشی از خانواده نیازمندان و روستاهای محروم فعال بود .
انقلاب که شد به عضویت بسیج درآمد ، با شروع جنگ هم راهی جبهه نبرد حق علیه باطل شد .

خیلی زیبا برای پدر و مادرش نوشت: «تا آخرین قطره خونم در راه اسلام و قرآن جهاد می کنم، حتی اگر شهید شدم و جنازه ام تکه تکه شود. و شما ای منافقان و کوردلان بدانید که اگر مرا بگیرید و بکشید و جنازه ام را آتش بزنید. و خاکسترم را به هوا بفرستید هر کجا که ذره ای از خاکسترم برود لاله ای می روید و شما را نابود می کند.»

من آن سرباز حسینم                       سرافرازم که سرباز حسینم
من آن قربانی راه خدایم                      شهیدی از دیار کربلایم

اسدالله و سایر شهدا قامت راست کردند! ایستادند و مردانه جنگیدند تا ملت جلوی ابر قدرتهای شرق و غرب قامت خم نکند! رفتند تا دشمنی جلو نیاید .
او زخم تیر عشق را خورده بود و بی توقع ایستاد تا به حکم امامش گردن نهد.

قصه ی عشق اسدالله قصه ی عشق فرهاد و مجنون نیست بلکه بیش از آن کاربرد دارد و من با تمام وجود در او جاری میشوم .
اسدالله در تاریخ ۶١/١/۴ در منطقه رقابیه مجروح شد و هنگام انتقال مجروحان بر اثر اصابت ترکش های دشمن به شهادت رسید.
پیکر مطهرش سرانجام در گلستان شهدای مبارکه جاودانه شد .
روحش شاد.