تئاتر در این قرن معضلی است که نشان و ریشه و اساطیرش از غرب آمده است.
البته این به علت عدم توجه مسئولان تئاتری به اساتید و اساطیر خودمان است .
نمونه اش شهید اسدا… باغبانی ریزی است که دهم شهریور ٢۴ در منزل حاج یدالله در زرین شهر متولد شد.
او را می توان هویت مستقل تئاتر نامید با آنکه در حد خواندن و نوشتن سواد داشت اما توانست تئاتر را در آن زمان با شیوه ای جدید ارائه دهد.
او چیزی فراتر از حقیقت فانی را می دید و به درون خویش می اندیشید او خود را جاودانه می دید که پای در طریق عشق نهاده بود .
شده بود رشته محکمی تا کلیه ی تئاتری ها به او چنگ زنند.
سال ۴۶ ازدواج کرد و ۵ فرزند ، عطیه ی الهی به او بود.
وقتی که ندای «هل من ناصر» امام بلند شد عاشقانه راهی جبهه شد و به خدمت رسانی به رزمندگان پرداخت .
دلش جز به روی وادی عشاق، پر نمی زد چرا که اگر عاشق جز در حریم دیوانگان دلش پر بزند شفا نمی یابد .
جان در قاموس او دل مصفا بود و یارش شده بود قدوس!
آخر سر هم این نور به حقیقت محض رسید و شهادت را در هشتم آبان ۶۲ در آغوش کشید و خاک مریوان را مقدس به خون خود کرد.
روحش شاد.