به گزارش خبرگزاری بسیج، به نقل از اصفهان زیبا، اصفهان گنجینهای از اسطورهها، آثار، مکاتب و استعدادهایی است که حاصل هزاران سال تاریخ و فرهنگ است. شاید تنها موضوعی که در روزنامهها و پایگاههای خبری اصفهان هرگز مطلب کم نمیآورد، هنر نصفجهان است!
کوچههای اصفهان پر از اساتید و پیشکسوتهای گمنامی است که همانند اجداد خود دستی بر آتش هنر دارند. تکتک خیابانها، پلها، برجها و مساجد این شهر شناسنامهای برای هنرند. همین کافی است تا بدانیم هنر در اندیشه تک تک کودکان و جوانان اصفهانی ریشهای عمیق دارد. در این بین، نگارگری و مینیاتور گل سرسبد هنر اصفهان شناخته میشود.
«رضا بدرالسما» در آذر سال ۱۳۲۸ و در خانوادهای هنری چشم به جهان گشود. درواقع تاریخ نگارگری اصفهان چندین چهره سرشناس با نام «رضا» دارد که استاد بدرالسما جدیدترین آنان است! استاد بیش از نیم قرن سابقه نگارگری داشته و دارای نشان درجه یک هنری است.
از موضوعات مورد علاقه بدرالسما رویدادهای تاریخی زندگی پیامبران، اهل بیت علیه السلام، داستانهای قرآنی، مطالب اخلاقی و عرفانی و امثال و حکم است. همچنین اشعار خیام و حافظ و پروین اعتصامی را با مینیاتورهای خود همراهی میکند. از مهمترین آثار بدرالسما میتوان به تابلوهای «غدیر»، «حرم حضرت معصومه»، «حدیث کسا»، «اکملالدین»، «طاووس اهل جنت»، «حرم امام رضا»، «دحوالارض»، «خانه خدا»، «شهدای فاجعه منا»، «کشتی نجات»، «سلمان محمدی» و «راه قدس از کربلا میگذرد» اشاره کرد.
به بهانه بیستم فروردین و سالروز شهادت مرتضی آوینی که روز «هنر» نامگذاری شده است، خبرنگار «اصفهانزیبا» به نمایشگاه «ماهنگارههای آسمانی» رفت و به گفتوگو با استاد رضا بدرالسما نگارگر برجسته ایرانی پرداخت. این استاد توانمند درباره علاقه خود به این هنر گفت: «وقتی چهار صبح بیدار میشوم، دوست دارم نمازم را که خواندم، بروم سراغ تابلوها و شروع به کار کنم. درواقع تا وقتی جان دارم میخواهم کار کرده باشم. همیشه هم افسوس میخورم که چرا شب شد و کاش هنوز کار کردن ادامه داشت. به نظرم کسی که انگیزه نداشته باشد بازدهی کارش پایین میآید.
این نگارگر اصفهانی درباره بازخورد دیگران نسبت به آثار هنری خود بیان کرد: «خوشبختانه طوری شده است که مخاطبان این هنر، مرا از خودشان میدانند و احساس میکنند که هنر بنده برای خودشان است. طرفداران این سبک هنری هر وقت مرا میبینند، درباره تابلوی جدید میپرسند و میخواهند بدانند اثر بعدی چگونه است و چه زمانی منتشر میشود. اینکه مردم حس میکنند من از خودشان هستم و حرف دل خودشان را میزنم یک توفیق است که خداوند را بابت آن شکر میکنم.»
استاد نگارگری ایران درباره انگیزه خود از خلق آثار جدید و متناسب با وقایع روز گفت: «به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و تشریففرمایی امام خمینی به ایران بود که شوق و شور دوبارهای در من شکل گرفت. من پیش از انقلاب هم سالها مشغول کار بودم و آثارم را توریستهایی که از کشورهای گوناگون به کارگاه ما میآمدند میدیدند و تقریبا همه آنها را میخریدند و درآمد بالایی هم داشتم. اما از همان زمان دوست داشتم سبک هنریام تغییر کند و دارای مفهوم و درونمایه الهی شود. پیش از انقلاب آثار زیبایی با مفاهیم سادهای همچون طبیعت، گل، پرنده و بناهای تاریخی داشتم. اما حقیقتا مرا به هدف اصلی خودم که بیان حرفهای مهم و اساسی بود نمیرساند. خوشبختانه همواره از آثار خودم لذت میبرم و این همان وعده خداوند به هنرمند است که لذت کار او را به خودش میچشاند.»
استاد بدرالسما در پاسخ به چگونگی خلق ایده آثار خود اینگونه بیان کرد: «خداوند میفرمایند این جهان بیهوده خلق نشده است. صد و بیست و چهار هزار پیامبر در این جهان به تبیین توحید پرداختهاند و از همان اول تقابل میان خدا و شیطان، خوبی و بدی، سپیدی و سیاهی وجود داشته است. همیشه سعی میکنم در آثارم مفهوم عبارت «ما از خداییم و سوی او باز میگردیم» را اجرا کنم و این به این دلیل است که دوست دارم هنر من عبث نباشد و مفاهیم الهی را تداعی کند. برخی از دوستانی که به بنده لطف دارند میگویند آیا این نقاشیها به تو الهام میشود یا این تصاویر را در خواب میبینی؟! پاسخ من این است که همه خلاقیت و ذوق هنری که دارم لطف خداوند مهربان است.»
نگارگر اصفهانی درباره خانواده خود نیز اینگونه گفت: «خوشبختانه بچههایم همراه من هستند و در همه اعضای خانوادهام حتی یک نفر کارمند هم نداریم! وقتی لذت از ذات هنر وجود داشته باشد، نتیجه آن میشود همین همراهی بیتوقع و کمکی که فرزندان و همسر مهربانم با من دارند. در همه این سالها نه انتظار سفر آنچنانی و نه توقع درآمد هنگفت در هیچ یک از اعضای خانوادهام نبوده و هرکدام جذب هنر شدهاند.»
این نگارگر برجسته ایرانی درباره چرایی عدم مهاجرت خود در این سالها بیان کرد: «بارها پیش آمده است که برای بازدید از نمایشگاههای هنری اروپا به این کشورها سفر کرده باشم و همواره به دعوت خودشان این اتفاق رقم خورده است؛ اما هرگز به این فکر نکردم که برای زندگی در این کشورها مهاجرت کنم و ایران را ترک کنم. دوست دارم هنر خودم را در مملکت خودم خرج کنم نه برای دیگران و با مفاهیم دور از اصالت خود. درواقع این مردم ایران بودهاند که از من حمایت کردهاند و به من انگیزه دادهاند؛ برای همین دوست ندارم از همه این موهبتها استفاده کنم و در نهایت این مردم را ترک کنم یا به مفاهیم مهم اسلامی و معنوی ایران پشت کنم.»
استاد رضا بدرالسما، امام خمینی و مولانا را به عنوان دو شخصیت مؤثر در زندگی خود معرفی کرد و در ادامه افزود: «من در خانوادهای بزرگ شدم که هنر شیرازه آن بود. برادران من در زمینه صنایع دستی فعالیت داشتند و من از همان زمان کودکی به دیدن آثار هنری علاقه داشتم. در آن زمان استادی نداشتم و درواقع به صورت تجربی شروع به خلق آثار کردم. به خاطر دارم که برای دیدن نقاشی اساتید به مغازهها و کارگاههای آنان میرفتم و به تماشای آثار آنها میپرداختم. حتی گاهی اوقات خود صاحب کارگاه یا آن مغازه تعجب میکرد که چرا ساعتها مشغول دیدن ویترین آثارش هستم. چند باری هم پیش آمد که وقتی برای تماشا به این کارگاهها میرفتم، آن هنرمند ناگهان تابلو را بر میگرداند یا دست از کار میکشید. درواقع برخی هنرمندان دوست نداشتند روش کار و تکنیکهای نقاشیشان را بقیه یاد بگیرند. اما به هر حال در آن زمان همه ذوق من دیدن این آثار و نقاشیها بود. اگر به چهارباغ میرفتم به این عشق بود که مینیاتورهای مرحوم شکرالله صنیعزاده و یروان ناهاپاتیان را در مغازههایشان تماشا کنم.»
استاد رضا بدرالسما درباره دیگر اسطوره هنر نگارگری جهان، یعنی استاد محمود فرشچیان اینگونه بیان کرد: «ایشان را استاد خود میدانم؛ چون زمانی که بیشتر هنرمندان آثارشان در حد تابلو باقی میماند، مینیاتورها و نگارگریهای استاد فرشچیان از همان قبل انقلاب چاپ شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. از همان زمان با دیدن آثار ایشان شوق زیادی در من ایجاد شد و دوست داشتم من هم مانند ایشان به فعالیت در این سبک هنری بپردازم. درواقع نقش ایشان در فعالیت هنری من همین ایجاد انگیزه و علاقه بوده است. اگر کتابهای ایشان را ببینید توضیح خاصی مبنی بر چگونگی خلق آثار یا بحث آموزش تکنیکها وجود ندارد.»
نگارگر اصفهانی درباره کتب مرجع آموزشی با موضوع نگارگری و مینیاتور افزود: «بعد از انقلاب کتابهایی از هنرمندان خارجی و ایرانی در این زمینه منتشر شد؛ اما متأسفانه این آثار خیلی محدود و کم تعداد هستند. درواقع خود من بیشتر به صورت تجربی به این سطح از مهارت رسیدم و استاد یا مرجع آموزشی شاخصی در دست نداشتم. به یاد دارم که در ابتدا به هنر میناکاری میپرداختم و پس از مدتی به مینیاتور روی آوردم. در این بین، هنر میناکاری را در کنار برادران خود آموختم.»
استاد رضا بدرالسما درباره جایگاه هنری رضا عباسی یکی از بزرگان اصلی و بنیانگذاران این هنر اصیل بیان کرد: «یکی از هنرمندان متعهد تاریخ نگارگری ما مرحوم رضا عباسی بودند. او هنرمندی بود که به دنبال بعد مادی انسان نبود. آثار ایشان دارای مفاهیم عمیقی درباره انسان، آفرینش، طبیعت و خداوند است. یکی از ویژگیهای جالب تصویرسازی این هنرمند این است که بیننده نمیتواند تشخیص دهد فردی که در داخل نقاشی کشیده شده است زن است یا مرد! درواقع پیکر این افراد و لباسهایشان طوری کشیده شده که حجم بدنهایشان مطرح نیست. وجود رضا عباسی باعث شد هنر نگارگری در دوران صفویه به اوج خود برسد.»
استاد بدرالسما درباره اثر «سرآغاز» به خبرنگار «اصفهانزیبا» و بازدیدکنندگانی که شاهد این مصاحبه بودند گفت: «سر آغاز عالم خداوند باری تعالی است و در این اثر، خانه خدا مرکزی است که جهان هستی حول آن به صورت دورانی به تصویر کشیده شده است. اگر معماری و نقاشیهای دوره صفویه را ببینید، این دورانی بودن کاملا به چشم میآید. سبک این نقاشیها اینگونه است که خطوط شکننده در آنها وجود ندارد و چشم را خسته نمیکند. در تابلوی «سرآغاز» نیز این نکته رعایت شده است. اگر معماری یک بنا با رعایت همین شیوه مرکزیت خانه خدا انجام شده باشد، وقتی در آن نقطه مرکزی قرار میگیرید به آرامش میرسید. تعدادی از گنبدها و سقفهای محرابی دقیقا با همین شیوه طراحی شدهاند.
نگارگر برجسته ایرانی درباره ماهیت این هنر افزود: «نگارگری یک هنر قدسی است و ما باید قدر بدانیم. درواقع ایران صاحب سبک بسیار بزرگی از هنر است که باید به خوبی حفظ و مدام به آن افزوده شود. اگر توجه کنید میبینید آثاری که در زمانهای مختلف خلق میشود با یکدیگر متفاوتاند و وابسته به همان عصر و دورهاند. برای مثال وقتی میخواهیم درباره سبک نگارگری رضا عباسی صحبت کنیم باید بدانیم این آثار پس از چه جنگها و رویدادهای مهم تاریخی رخ دادهاند. در زمان قاجار و پهلوی نیز نگارگری تحت تأثیر سفر هنرمندان به اروپا و بازگشت آنها دارای تغییراتی میشود. درباره مینیاتور نیز باید بگویم که این نام را خود فرنگیها بر این هنر گذاشتند و با دیدن ظرافت بالا و ریز بودن نقوش به کار رفته در آثار، این اسم را برای این سبک از نقاشی انتخاب کردند. بعد از انقلاب برای نقاشی ایرانی نام زیبای “نگارگری” انتخاب شد.»
وجود هنرمندانی در سطح استاد بدرالسما بدون شک سرمایهای بزرگ برای هر ملتی است. اگر فرهنگ را مهمترین عنصر هر کشور بدانیم، قطعا هنرمندان بزرگ با خلق آثار منحصر به فرد خود نقش بسزایی در تبیین و گسترش فرهنگ دارند. حفظ هنرمند و معرفی او به جهان وظیفه مسئولانی است که ادعای دغدغه کار فرهنگی و هنری دارند. بدون شک شهری تاریخی و فرهنگی مانند اصفهان که صاحب گنجینههای نفیسی از هنرهای گوناگون است نیازمند داشتن موزهای بزرگ برای معرفی آثار مشاهیر خود است. فراموش نکنیم کمتر جایی در دنیا صاحب تاریخچهای مانند اصفهان در زمینه هنر است.