چرا بیشتر فیلمسازان دنبال روایتِ قصه خود در زمان گذشته اند؟ با دیدن فیلم های جشنواره امسال شاید این پرسش برای شما هم پیش آمده باشد که چرا داستان بیشتر فیلم ها در زمان گذشته رقم خورده است و ما شاهد فیلم هایی در دهه های گذشته ایم. برای درک و فهم چرایی ساخت این گونه آثار، در ابتدا بهتر است علت این پدیده را به چند دسته تقسیم کنیم.
۱. ضعف در داستان گویی
برخی از فیلمسازان به دلیل ناتوانی در داستان گویی، به دنبال خلق اثر خود در دهه های قبل هستند تا بتوانند با فضاسازی هایی که به واسطه فرم در زمان گذشته انجام می دهند، از ضعف فیلمنامه خود کم کنند؛ درصورتیکه تماشای مردمانی با پوشش گذشته در خانه و خیابان های قدیمی برای بیننده هیچ جذابیتی ندارد؛ مگر اینکه با قصه ای درست همراه شود؛ مانند فیلم تابستان همان سال، ساخته محمود کلاری.
۲. محدودیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
گاهی فیلمساز توان پرداختن به محتوای خود را در زمان معاصر ندارد و به دلیل محدودیت های اجتماعی یا سیاسی ناچار است فیلمنامه اش را در زمان های گذشته برای مخاطب به تصویر کشد.
۳. کمبود بودجه
بعضی از پروژه های سینمایی با کمبود بودجه برای ساخت اثر خود مواجه اند؛ به همین دلیل به داستان خود جنب های تاریخی می بخشند و این گونه با جذب سرمایه گذارهای دولتی، داستان خود را به یک برهه تاریخی الصاق می کنند؛ درصورتیکه با یک دقت نظر متوجه می شویم ضرورتی برای روایت داستان، در آن برهه تاریخی وجود ندارد.
۴. دغدغه فیل مساز
برخی از فیلمسازان دغدغه مسائل سیاسی و اجتماعی در برهه های تاریخی دارند؛ به همین جهت به سراغ داستان های این چنینی می روند و هدفشان گاه روایت بخشی از تاریخ ایران و گاه یادآوری برخی مسائل فرهنگی است. در این میان نیز فیلم های بیوگرافی وجود دارد که اقتضای روایت داستان آنها، در برهه ای از تاریخ است. برای تشخیص چرایی روآوردن به اینگونه آثار (هرچند قضاوت در این مورد سخت است) می توان با رجوع به روند و کارنامه فیلمساز متوجه شد که آیا او به دنبال دغدغه و جریان خاصی بوده است یا نه؛ مانند فیلم «بهشت تبهکاران » ساخته مسعود جعفری جوزانی و فیلم «احمد » ساخته امیرعباس ربیعی.
درست یا غلط؟ مسئله این است!
مسئله دیگری که در این موضوع مطرح می شود، این است که آیا روایت قصه در دهه های قبل درست است یا نه؟ در پاسخ باید گفت که این مسئله دارای جنبه نسبی است و به طورقطع نمیتوان بر همه آنها مهر تأیید یا عدم تأیید زد؛ اما دراین بین آنچه آسیب به شمار می آید، فر مزدگی آثار است. اینکه فیلمساز بخواهد ضعف داستان را با فرم بپوشاند، خود آسیب بزرگی است که غِنای فیلمنامه را زیر سؤال می برد و آن را دچار مشکل می سازد.
چرا پرداخت درست و اصولی قصه فیلم اهمیت دارد؟
بشر از ابتدای زندگی به دنبال داستان بوده و همواره با کشیدن نقش هایی بر دیواره های غار، این حس نیاز به داستان گویی را در خود دنبال می کرده است؛ فیلمنامه نیز در دنیای سینما به مثابه همان داستان در زندگی بشر است که مخاطبِ آن به طور فطری و در وهله اول به دنبال قصه و ماجرای هر اثر است. برای فهم بهتر این موضوع می توان به نظر مخاطب عام سِینما بعد از تماشای فیلم استناد کرد که صرفا می گویند فیلم را دوست نداشته اند و برای این نظر، علت خاصی را نمی توانند پیدا کنند؛ درحالی که آنان به طور غریزی از نبود داستان در
فیلم رنج می برند و با معلول مواجه میشوند؛ درحالی که علت برای آنان ناپیداست.
سینمایی برای همه
در حال حاضر سینمای ما از نظر کمیت تولید فیلمهای زیادی دارد؛ اما اتفاق نامبارک، ایجاد یک دوقطبی در سینمای ایران است. قطب اول، سینمای گیشه و فیلم های کمدی است که معمولا دچار ابتذال می شوند و اقتصاد سینمای ایران و بازماندن سینماهای کشور وابسته به آنها شده است. قطب دوم، سینمای دولتی است که در آن فیلمسازان با بودجه های ارگانها و سازمان هایی همچون فارابی به ساخت آثاری عظیم از لحاظ تولید «Big Production» و خالی از قصه و داستان می پردازند. در این میان، فیلمسازان مهجوری هنوز اصالت سینمای ایران را با تولید آثارشان حفظ کرده اند. آنچه مبرهن است، اینکه بهخودی خود گرفتن بودجه از سازمان های دولتی یا ساخت فیلم های کمدی عیب نیست؛ آنچه مورد اشکال است، نبود فیلمنامه درست و اصولی است که سرمایه هر دو دسته را به باد می دهد. در دسته اول هستند آثاری که در
عین کمدی و پرفروش بودن در گیشه، فیلمنامه درست دارند؛ در دسته دوم نیز هستند آثاری که با پرداختن به مضامین مورد توجه سازمان و ارگان های منظور، دچار شعارزدگی و ضعف در داستا نگویی نمی شوند. اگر نگاهی به سینمای آمریکا داشته باشیم، متوجه می شویم که همه ژانرها، گونه ها،گروه ها و جریان ها در سینمایشان سهم دارند؛ اما متأسفانه این تنوع ژانر در سینمای ایران با نسبت متوازنی اتفاق نیفتاده است.
مسئله این نیست که دیگر فیلم کمدی نسازیم یا دنبال سینمای دفا عمقدس نرویم یا… مسئله این است که در هر کدام از این ژانرها در وهله اول آثار باکیفیت، به ویژه از نظر قصه و فیلمنامه داشته باشیم و در وهله دوم نسبت میزان تولیداتاین بخش ها ب هگونها ی نباشد که ذائقه مردم اشباع شود.